جدول جو
جدول جو

معنی قطره افشان - جستجوی لغت در جدول جو

قطره افشان
آنچه از آن قطره فرو ریزد ریزنده، بخشنده، رونده پوینده: براه دوست چو سالک شدیم قطره فشان نشان آبله در راه جستجو شستیم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قطره افشاندن
تصویر قطره افشاندن
ریختن قطره، تردد کردن پوییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطره فشان
تصویر قطره فشان
قطره فشاننده، آنچه مایعی از آن قطره قطره افشانده شود، آنچه از آن قطره فروریزد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قطرهافشان
تصویر قطرهافشان
سرشک افشان چکه افشان شارنده افشانه
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه از آن قطره فرو ریزد ریزنده، بخشنده، رونده پوینده: براه دوست چو سالک شدیم قطره فشان نشان آبله در راه جستجو شستیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطر افشان
تصویر عطر افشان
بوی افشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطرهفشان
تصویر قطرهفشان
چکه فشان ریزنده گواژ دست ودل باز، رونده
فرهنگ لغت هوشیار